همه چی درباره ی تاریخ
همه چی درباره ی تاریخ

همه چی درباره ی تاریخ

Wellcom

سلسله ی پهلوی و تاریخ معاصر

سلسه پهلوی و تاریخ معاصر
 
  آخرین سلسله نظام شاهنشاهی ایران، سلسلۀ پهلوی بود که رضاخان میرپنج آن را بنیان نهاد و خود 16 سال سلطنت کرد.
   رضاخان در 24 اسفندماه 1255ش در قصبۀ آلاشت از توابع سواد کوه مازندران متولد شد. اندکی پس از تولد، پدرش درگذشت و قیومیت او را عمویش سرهنگ نصرالله‌خان به عهده گرفت. رضاخان از پانزده سالگی  درجات نظامی را یکی پس از دیگری پشت سر نهاد، به‌طوری که در سال 1297ش به درجۀ سرتیپی و در 1299ش به درجۀ میرپنجی رسید.
  عامل سیاسی کودتا، سیدضیاء‌الدین طباطبائی و عامل اجرائی و نظامی آن رضاخان بود. رضاخان و نیروهایش روز سوم حوت 1299ش وارد تهران شدند و حکومت نظامی اعلام کردند و تمام وزارت‌خانه‌ها و پست تلگراف را تعطیل نمودند. احمدشاه به‌ خواست کودتاچیان سیدضیاء‌الدین را به صدرات منصوب کرد و به رضاخان منصب سرداری داد. رضاخان در 1300ش وزیر جنگ شد. بعد از اعتراضات معتمد‌التجار و مدرس که از نمایندگان مجلس بودند رضاخان استعفا داد اما امنیت شهر با قتل‌های مرموز مختل شد و همین باعث استرداد رضاخان شد.
  احمدشاه در سال 1302ش سردار سپه را به رئیس‌الوزرایی منصوب کرد و خود راهی اروپا شد از آن‌جا که در آن زمان دولت عثمانی از سلطنت به جمهوری تغییر یافته بود، در ایران نیز نظامیان به تحریک سردار سپه خواستار دولت جمهوری شدند لذا طرح جمهوریت تقدیم مجلس شد. اما با بروز تظاهرات به رهبری روحانیون، انصراف از جمهوریت توسط رضاخان اعلام شد. احمدشاه بعد از شنیدن این خبر، رضاخان را خلع کرد اما به علت تهدید نظامیان بار دیگر رضاخان روی کار آمد.
  در سال 1304ش احمدشاه قصد بازگشت به کشور را داشت، اما به دلیل تظاهرات در تهران به علت کمیابی نان منصرف شد. در این اثنا رضاخان به منظور یکسره کردن کار قاجار عده‌ای از درباریان را به اتهام کمبود نان خلع کرد.
  در اواخر مهر تظاهرات علیه قاجاریه شکل گرفت و روز نهم آبان مجلس شورای ملی جلسه علنی تشکیل داد و انقراض سلسله قاجاریه را اعلام نمود. حکومت به طور موقت به رضاخان واگذار شد و تعیین حکومت قطعی به نظر موسسان موکول گردید. سرانجام مجلس موسسان در روز 22 آذرماه سال 1304ش پادشاهی ایران را به رضاخان و اعقاب ذکور وی تفویض نمود.
  رضاخان دولت را از حیث اداری و مالی برای اجرای طرح‌های زیر ساختی توسعه آماده کرد. راه­های شوسه، آسفالته، راه آهن و نظام آموزشی جدید به تقلید از نظام‌های اروپایی شکل گرفت. دانشگاه تهران تاسیس شد و شماری از دانشجویان برای تحصیلات به خارج از کشور فرستاده شدند و برای صنعتی شدن کشور به کمک متخصصان به‌ویژه آلمانی‌ها گام‌های مهمی برداشته شد. اما بی‌توجهی به ویژگی‌های اجتماعی و فرهنگی در کشور، نارضایتی مردم عدم موفقیت طرح‌ها را رقم زد. شاه در سال 1305ش فرمان لغو کاپیتولاسیون را صادر کرد.
  اولین عکس العمل روحانیت نسبت به شاه توسط شیخ محمد بافقی در فروردین 1306ش، زمانی صورت گرفت که بانوان درباری بدون حجاب از حرم حضرت معصومه (س) خارج شدند. روز بعد شاه با تجهیزات نظامی وارد قم شد و دستور ضرب و شتم روحانیون را صادر کرد. دومین اعتصاب روحانیت در اعتراض به اجرای قانون نظام اجباری بود که طی مذاکرات دولت با علمای قم و پذیرفته شدن تقاضاهای آن‌ها مبنی بر تجدیدنظر در قانون نظام اجباری، علما متفرق شدند.
  در سال 1307 سیدحسن مدرس دستگیر و سرانجام در 316 توسط عمال دولت به قتل رسید. همزمان با دستگیری سید حسن مدرس قانون لباس متحدالشکل به اجرا درآمد و پوشیدن لباس روحانیت فقط با جواز دولتی امکان‌پذیر بود. در این میان خلع سلاح عشایر علت دیگر برای جنبش علیه حکومت پهلوی شد.
  طی اشغال ایران توسط متفقین در 25 شهریور 1320ش، رضاخان مجبور به کناره‌گیری از سلطنت شد و به جزیرۀ مورس تبعید گردید. بدین ترتیب محمدرضا پهلوی به سلطنت رسید.
  در انتخابات دورۀ چهاردهم مجلس شورای ملی به مردم فرصت داده شد تا به هر کسی که می‌خواهند، رأی بدهند. در نتیجه این آزادی، افرادی چون دکتر محمد مصدق انتخاب شدند. دکتر مصدق در مجلس طرحی راجع به نفت به تصویب رساند مبنی بر این که هیچ یک از مقامات کشور حق مذاکره یا بستن قرارداد نفت با هیچ کشور خارجی را ندارد. در این موقع هیئتی از روسیه وارد ایران شدند تا امتیاز نفت شمال را بدست آورند، اما بی‌نتیجه برگشتند.
  بعد از اتمام جنگ جهانی دوم (1324ش) نیروهای شوروی خاک ایران را ترک نکردند و به اختلافات گروهی در ایران دامن زدند. در آذرماه همان سال آمریکا و انگلیس از شوروی خواستند که ایران را ترک کند، اما تا آذرماه 1325 که فرمان پیشروی ارتش به آذربایجان صادر شد و آخرین مواضع فرقۀ دمکرات در تبریز از بین رفت، شوروی هم‌چنان به حمایت گروه‌های سیاسی مشغول بود.
  شاه بعد از این‌که در دانشگاه تهران مورد هدف گلوله قرار گرفت، انحلال حزب توده را اعلام کرد و آیة‌الله کاشانی را به خرم‌آباد تبعید نمود. در شهریور 1328 نخستین جبهۀ ملی ایران به رهبری دکتر مصدق تشکیل شد. رزم‌آرا با مخالفت‌هایی که نسبت به ملی‌شدن صنعت نفت داشت در اسفند 1329 توسط خلیل طهماسبی از فداییان اسلام به قتل رسید و کمیسیون خاص نفت به ریاست مصدق، ملی‌شدن صنعت نفت را تصویب کرد. مصدق در اردیبهشت 1330 به نخست‌وزیری منصوب شد. او برنامۀ کار خود را بر دو اصل استوار ساخت:
  1- اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت
  2- اصلاح قانون انتخابات
  از آن‌جا که شاه وزارت جنگ را بنا به درخواست مصدق به او نداد، مصدق استعفا کرد. اما با تظاهرات مردم در 30 تیر که خواستار بازگشت مصدق بودند، بار دیگر او با اختیارات بیشتری از قبیل وزارت جنگ به مقام نخست‌وزیری برگزیده شد و عدۀ زیادی از امرای ارتش را باز نشسته نمود. سپس روابط سیاسی با انگلستان را قطع کرد و همین امر باعث شد تا انگلستان و آمریکا درصدد ساقط کردن دولت وی برآیند. سرانجام شاه در 22 مرداد 1332 مصدق را عزل کرد.
  به دنبال آن اولین پیشنهاد دهندۀ ملی شدن صنعت نفت، دکتر حسین فاطمی تیرباران شد و آمریکا و انگلستان مذاکرات خود را در مورد مسئله نفت از سر گرفتند و بعد از 4 ماه مذاکره، اعلامیۀ موافقت در مورد واگذاری نفت به کنسرسیوم بین‌المللی صادر گردید. در شهریور 1334 بعد از این‌که حسین علاء (نخست‌وزیر وقت) مورد حمله فدائیان قرار گرفت، شاه فرمان دستگیری و مجازات فدائیان را صادر کرد و در 27 شهریور فدائیان از جمله نواب صفوی،‌ خلیل طهماسبی، مظفر ذوالقدر و سیدمحمد واحدی تیرباران شدند.
  مسائلی از قبیل به رسمیت شناختن اسرائیل توسط شاه در سال 1336، تقلب در انتخابات دورۀ بیستم 1339، عدم رضایت دانشجویان دانشگاه از مسائل جاری سیاسی و رویۀ شاه در کلیه شئون مملکت، باعث راه‌اندازی تظاهرات شدید علیه شاه شد. مقام نخست‌وزیری به علی امینی، معتمد آمریکایی‌ها داده شد و آمریکا به شاه تکلیف کرد که حق دخالت در امور مملکت را ندارد. امینی اوضاع آشفته کشور را ناشی از فساد دانست و برای مبارزه با آن اقدام نمود. اما شاه که مسلوب‌الاختیار بود طی سفری به آمریکا عدم موفقیت امینی را اعلام کرد و درخواست نمود که مجدداً تمامی اختیارات به او واگذار شود و قول داد که نظریات کاخ سفید را به نحو مطلوب انجام دهد. بعد از جلب توجه آمریکا به ایران بازگشت و امینی را برکنار و امیر اسدالله علم را جایگزین کرد.
  در شهریور 1341ش هیئت وزیران علم، لایحه جدید انجمن‌های ایالتی و ولایتی را تصویب کرد و به زنان حق انتخاب رأی داد. در آن لایحه قید اسلام از شرایط انتخابات حذف و به جای سوگند به قرآن، سوگند به کتاب‌های آسمانی قید شده بود که این تصویب‌نامه به شدت مورد اعتراض علما و روحانیون قرار گرفت و شاه و علم مجبور به لغو آن شدند.
  شاه به خواست آمریکا اصول شش‌ گانه‌ای را به نام اصلاحات اجتماعی به رفراندوم گذاشت اما این بار حضرت آیة‌ا... خمینی حکم به تحریم رفراندوم داد.
  امام خمینی عید نوروز 1342 را به مناسبت شهادت امام جعفر صادق (ع) به عنوان عزا و تسلیت به امام عصر (عج) اعلام نمود و در مدرسه فیضیه عزاداری مفصلی برگزار شد. اما مدرسه مورد حمله مأمورین امنیتی قرار گرفت و  تعدادی کشته و زخمی شدند. سپس شاه دستور دستگیری امام را صادر کرد. در بامداد 15 خرداد 1342ش امام دستگیر شد. اما با روی‌ کار آمدن حسنعلی منصور در اسفند 1342 ایشان آزاد شدند. بعد از تصویب لایحۀ مصونیت مستشاران آمریکایی، امام نطق کوبنده‌ای علیه شاه و آمریکا و اسرائیل ایراد نمود که در نتیجه آن در 13 آبان 1343 بازداشت و به ترکیه تبعید شدند.
  شاه در سال 1348 فرح پهلوی را نایب‌السلطنه قرار داد و در سال 1353 تشکیل حزب رستاخیز را به دبیرکلی امیرعباس­هویداد اعلام کرد و مردم مجبور به عضویت در آن حزب شدند، همین امر نارضایتی مردم را افزون‌تر ساخت و آن‌ها به مخالفت‌های خود علیه رژیم پهلوی ادامه دادند. بزرگترین تظاهرات علیه رژیم شاه در روز 29 بهمن سال 1356 در تبریز رخ داد و در پی آن مردم اصفهان تظاهرات کردند و در روز 17 شهریور حکومت نظامی اعلام شد، اما مردم در میدان ژاله اجتماع کرده و مورد حلمه مأموران قرار گرفتند، که تعداد زیادی کشته شدند. این روز در تاریخ انقلاب ایران به جمعه سیاه معروف شد.
  در اواخر حکومت پهلوی دیگر کسی مقام نخست وزیری را نمی‌پذیرفت، تا این‌که شاهپور بختیار انتخاب شد. شاه در 26 دی 1357 ایران را ترک و به مصر رفت و روز 12 بهمن همان سال امام وارد تهران شد و با سخنرانی در بهشت زهرا سلطنت پهلوی را غیرقانونی خواند. سرانجام در 22 بهمن 1357ش آخرین سلسله سلطنتی ایران منقرض شد و محمدرضا پهلوی آخرین شاه ایران در سوم مرداد سال 1359 در مصر درگذشت.
 
 
 منابع:
1)دائرةالمعارف تشیع، زیر نظر: احمد صدر سید جوادی، کامران فانی، بهاءالدین خرمشاهی، حسن یوسفی اشکوری؛ تهران، نشر محبی، چاپ اول، 1386، ج3
2) دائرةالمعارف بزرگ اسلامی،زیرنظر: کاظم موسوی بجنوردی؛ تهر ان سازمان انتشارات وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی،چاپ اول 1384، ج

رضا پهلوی هفتمین فرزند عباسعلی بیگ (سرباز فوج سوادکوه) ازبطن همسر چهارم او به نام " نوشین آفرین " در ۲۴ اسفند۱۲۵۶ آلاشت از توابع سوادکوه مازندران به دنیا آمد. پدرش چند روزی پس از به دنیاآمدن او درگذشت و مادرش با فرزند بیمار خود رضا راهی تهران شد.

رضا در ۱۵ سالگی وارد خدمت قزاق خانه ‌شد و تا مدتها در جنگ و جدالهای نواحی مختلف کشور شرکت نمود. او مدتها بعد با مریم سوادکوهی دختر عموی خود ازدواج کرد و صاحب دختری به نام فاطمه(همدم السلطنه) شد .

همسرش چندی بعد درگذشت و او که در این هنگام به خاطر مهارتش در استفاده از شصت تیر رضا ماکسیم و رضا شصت تیری خوانده می‌‌شد،در سال ۱۲۹۵ با تاج‌الملوک آیرملو دختر فرمانده خود یاور آیرملو ازدواج کرد که برای او چهار فرزند به نام‌های شمس پهلوی، محمدرضا پهلوی، اشرف پهلوی و علیرضا پهلوی به دنیا آورد. رضا از آن پس مدارج ترقی را با نشان دادن شجاعت و لیاقت نظامی خود طی کرد و به دریافت عنوان خانی، درجه افسری و منصب میرپنجی در آتریاد قزاق همدان نایل شد.

رضا خان میرپنج در اوضاع نابسامان کشور در سال 1299 ه.ش با همکاری سید ضیاءالدین طباطبایی در اسفند ماه این سال اقدام به کودتا و تصرف پایتخت کرد و در نتیجه با دریافت لقب "سردارسپه" به ریاست دیوزیون قزاق منصوب شد.

او با نفوذی که در بین نظامیان و سیاسیون کشور پیدا کرد، به تدریج به وزارت جنگ و ریاست الوزرایی رسید و رفته رفته زمینه را برای سلطنت خود فراهم کرد.

با تشکیل مجلس مؤسسان، سلطنت رضا شاه پهلوی رسمیت یافت. در این هنگام رضا شاه با هدف ایجاد پیوند با قاجاریه، همسر دیگری به نام توران امیرسلیمانی اختیار کرد و از او صاحب یک فرزند به نام غلامرضا پهلوی شد. او پس از جدایی از ملکه توران،همسر دیگری به نام عصمت دولتشاهی اختیار کرد که چند فرزند برای او به دنیا می‌‌آورد:عبدالرضا -احمدرضا - محمودرضا - فاطمه و حمیدرضا .

رضا شاه 16 سال سلطنت کرد و با عاقبت پس از اشغال کشور توسط قوای بیگانه در شهریور 1320 ناچار به کناره گیری از سلطنت و ترک کشور شد و در سال 1323 در ژوهانسبورگ افریقای جنوبی درگذشت.


>-< محمدرضا پهلوی >-< 

محمد رضا پهلوی پسر ارشد و ولیعهد رضا شاه پهلوی که با خواهر همزاد خود اشرف پهلوی در سال 1298 ه.ش از بطن تاج‌الملوک آیرملو به دنیا آمد، دو بار در کودکی با دیفتری و حصبه تا سرحد مرگ پیش رفت در نوجوانی با گروهی از همسانان خود به سوئیس رفت تا تحصیلاتش را ادامه دهد .

ازدواج اول او با فوزیه خواهر ملک فارق مصر، فوزیه در زمان ولیعهدی اش در ۲۴ اسفند ۱۳۱۷ صورت گرفت که ثمره آن دختری به نام شهناز پهلوی بود.

محمدرضا شاه در سال 1320 و پس از استعفای پدرش رضا شاه پهلوی دوران پر تلاطمی را پشت سر گذاشت و حضور نیروهای نظامی بیگانه (روس و انگلیس و آمریکا)مشکلات فراوانی را برای کشور ایجاد کرد. او در همین ایام از همسرش ملکه فوزیه جدا شد و چندی بعد در ۲۴ بهمن ۱۳۲۹ با ثریا اسفندیاری که پدرش ایرانی و از ایل بختیاری، مادرش آلمانی و زاده مسکو بود، ازدواج کرد. این ازدواج هم علی رغم علاقه شاه به ثریا به علت نازا بودن ثریا به طلاق منتهی شد.

در آذر ۱۳۳8 محمدرضا پهلوی با فرح دیبا ازدواج ‌کرد که ثمره آن رضا پهلوی، فرحناز پهلوی، علیرضا پهلوی و لیلا پهلوی بود.

بعد از کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد 1332 ه.ش، محمدرضا شاه پهلوی یکه تاز سیاست ایران شد و در سال ۱۳۴۷ تاجگذاری نمود و همسرش شهبانو فرح را نائب السلطنه نامید.او در این مدت سه بار از مرگ حتمی نجات پیدا کرد.

محمدرضا شاه بعد از سقوط سلطنت پهلوی در انقلاب اسلامی بهمن 1357 ،مدتی در مصر، مراکش، باهاما، مکزیک و مصر به سر ‌‌برد و عاقبت در ساعت 9 صبح روز ۵ مرداد ۱۳۵۹ در بیمارستان المعادی قاهره بر اثر پیشرفت سرطان خون و کبد بدورد حیات گفت و جسد او در مسجد الرفاهی در کنار جسد مومیایی شده پدر و برادرش به خاک سپرده ‌شد .


>-< اشرف پهلوی >-<

اَشرَف پَهلَوی خواهر همزاد محمدرضاشاه پهلوی بود. نام وی در زمان تولد «زهرا» بود که بعدها به «اشرف‌الملوک» و «اشرف» تغییر یافت.

وی در سال ۱۲۹۸ ه.ش هم‌زمان با برادرش محمدرضا از بطن تاج‌الملوک آیرملو به دنیا آمد. او پس اتمام تحصیلات رایج آن زمان و رسیدن به سن رشد، بنا به توصیه پدرش رضا شاه پهلوی با علی قوام پسر قوام الملک شیرازی ازدواج کرد که بعد از ۲۰ شهریور این امر به طلاق انجامید. ثمره آن هم پسری بنام شهرام پهلوی نیا بود. اشرف پهلوی از دانشگاه برندای در سال ۱۹۷۰ دکترای افتخاری حقوق دریافت نمود.

وقتی رضا شاه مجبور به ترک ایران شد، اشرف در آخرین دیدار با پدر مأموریت یافت تا یاور و همدم برادرش محمد رضا شاه باشد.

دومین ازدواج او با احمد شفیق، خواهر زاده ملک فاروق پادشاه مصر بود که ثمره آن هم دو فرزند بنامهای شهریار شفیق و آزاده شفیق بود.

وی در دوران نخست وزیری مصدق بخاطر دخالت در سیاست و حمایت از مخالفان دولت از کشور تبعید شد و به فرانسه رفت. قبل از کودتای ۲۸ مرداد با نام «بانو شفیق» وارد تهران شد که این مسافرت طولی نکشید و قصد او فقط رساندن پیام نمایندگان انگلیس و آمریکا به محمدرضا شاه و تشویق او به همراهی با کودتا بود. بعد از مدتی ازدواج او با شفیق به طلاق انجامید (احمد شفیق مدتی رئیس کل شرکت هواپیمائی کشور می‌شود و بعدها به تجارت می‌پردازد و مدتی بعد بر اثر سرطان فوت می‌شود). اشرف بعد از سال ۴۰ با جوان تحصیل کرده‌ای به نام مهدی بوشهری پور در پاریس ازدواج می‌کند .

اشرف پهلوی نماینده ایران در چند سازمان‌های بین‌المللی بود و در طول حکومت برادرش با بسیاری از سیاستمداران از جمله بوتو - جواهر لعل نهرو - گاندی - استالین - مارشال تیتو - هایلا سلاسی - جان اف کندی - چائوشسکو و سوهارتو دیدار داشت.

اشرف بخاطر شخصیت قوی و دخالتش در سیاست ایران و دست داشتن در معاملات مشکوک مالی و اقتصادی و نیز زندگی خصوصی جنجال‌برانگیزش مورد مخالفت شدید مخالفان حکومت پهلوی و انتقاد شدید دکتر محمد مصدق قرار داشت البته در خصوص این ادعا ها هیچ مدرکی وجود ندارد. نقش وی در کودتای ۲۸ مرداد بسیار کلیدی بود.

 محمدرضا شاه و اشرف پهلوی در جوانی

فرزندان اشرف پهلوی

  • شهرام پهلوی‌نیا (قوام) که تحصیلات خود را در آمریکا به پایان برد و به تجارت پرداخت و با نیلوفر افشار ازدواج می‌کند .
  • شهریار پهلوی‌نیا (شفیق) بعد از گذراندن تحصیلات نظامی در امریکا فرمانده یگان هاورگراف در بندرعباس می‌شود و با مریم اقبال (دختر منوچهر اقبال) ازدواج می‌کند. در اواخر بهمن ۵۷ در حالی که نیروهای سپاه پاسداران وی تعقیب می‌کردند با یک قایق موتوری خود را به امارات رسانید و عازم پاریس شد و در دی ۱۳۵۸ در حال بازگشت به خانه خود توسط دو موتورسوار مسلح بقتل رسید .


>-< فوزیه فؤاد همسر اول محمدرضا پهلوی >-<

 

فوزیه فؤاد (در عربی: فوزیة بنت الملک فؤاد) (زاده ۵ نوامبر ۱۹۲۱ در اسکندریه مصر) خواهر ملک فاروق و اولین همسر محمد رضا پهلوی بود. حاصل ازدواج او با محمدرضا شاه دختری است به نام شهناز.

فوزیه شهروند مصر ولی از تبار چرکسی، آلبانیایی و فرانسوی بود. شاهدخت فوزیه از دودمان محمدعلی پاشا است. خاندان محمدعلی از تبار آلبانیایی بودند که در زمان فرمانروایی عثمانی‌ها در مصر به مدارج بالا رسیدند. فوزیه برای ازدواج با شاه مجبور به اخذ تابعیت ایران شد و مجلس شورای ملی در اقدامی حیرت انگیز او را ایرانی الاصل اعلام کرد.

ازدواج او با محمدرضا به هنگام ولیعهدی او در تاریخ ۱۶ مارس ۱۹۳۹ در قاهره انجام گرفت. پس از برگشت از ماه عسل، مراسم ازدواج در تهران نیز تکرار شد. دو سال بعد محمدرضا جانشین پدرش رضاشاه شد. با آغاز سلطنت محمدرضا، روابط سرد میان این دو به سرعت رو به تیرگی نهاد. اشرف پهلوی(خواهر دوقلوی شاه) و ارنست پرون (دوست صمیمی شاه) در ایجاد این تیرگی نقشی کلیدی داشته اند.

ازدواج فوزیه و شاه ایران به جدایی انجامید. بعدها فوزیه در ۲۸ مارس ۱۹۴۹ با سرهنگ اسماعیل حسین شیرین بک، در قاهره ازدواج کرد. او زمانی وزیر جنگ و نیروی دریایی مصر و از بستگان دور فوزیه بود. حاصل این ازدواج دو فرزند به نام‌های نادیا و محمد بود. فوزیه در حال حاضر ساکن اسکندریه است. او هیچگاه در مورد دوران ملکه بودنش مصاحبه ای نکرد و خاطراتش را منتشر ننمود.

در ایران میدانی نیز به نام وی در شهر تهران نامیده شد که امروزه میدان امام حسین نام گرفته‌است.


>-< ثریا اسفندیاری همسر دوم محمدرضا پهلوی >-<

تولد و دوران نوجوانی

خلیل اسفندیاری، اوا کارل، ثـریا

ثـریّا دخـتر خلیل اسفندیاری و اوا کارل، در اول تـیرمـاه ۱۳۱۱ در روستای فارسان در بختیاری (در استان دهم). متولد شد. سپس به اصفهان رفت. او یک برادر کوچک‌تر به نام بیژن داشت. ثریا تا هشت ماهگی در ایران بود و پس از آن خانواده‌اش او را با خود بـه برلین بـردند. وی کودکـی را در برلـین گذراند و در پاییز ۱۳۱۶ به اتفاق خانواده‌اش به ایران بازگشـت. در اصـفهان وارد مـدرسه آلمانی‌های مقـیم اصفهان شد و زبان فارسی را نزد معلم خصـوصـی فرا گرفت. تا ۱۳۲۰ ثـریا در آن مدرسه به تحصیل پرداخت. ولی پس از اشغال ایران در جریان جنگ جهانی دوم مدارس آلمانها تعطیـل شـد. او در ۱۳۲۳ وارد مـدرسه مُبـلغ(میسیونر)های انگلیسی شد و تا پانزده سالگی در این مدرسه به تحصیلاتش ادامه داد. تا اینکه در ۱۳۲۶ به همراه خانواده‌اش به سویس رفت. در آنجا زبان فرانسه آموخت و انگلیسی را نیز بعدها در مؤسسه‌ای در لندن تکمیل کرد.

ازدواج با محمدرضا پهلوی

ثریا اسفندیاری و محمدرضا شاه

انتخاب ثریا برای همسری محمدرضا شاه به وسیله خواهر بزرگ‌تر شاه یعنی شمس انجام گرفت و در یک مجلس مهمانی در سفارت ایران در لندن، که ثریا هم دعوت شده بود، در همان نظر اول او را پسندید و مسئله را با پدر ثریا در میان می‌گذارد و ثریا با آمادگی قبلی برای روبرو شدن با شاه به تهران می‌آید. ثریا در خاطرات خود می‌نویسد که بزرگ‌ترین آرزوی او پیش از اینکه ملکه‌ی ایران بشود، هنر پیشگی سینما بوده و پیش از اینکه برای اولین دیدار با شاه به کاخ سلطنتی برود با پدرش شرط کرده بود که اگر شاه او را نپسندید یا او از شاه خوشش نیامد، او را به هالیوود بفرستد. ولی شاه هم مثل خواهرش در اولین نظر او را پسندید و ثریا هم تمایل به این ازدواج پیدا کرد و مراسم نامزدی آنها روز ۶ دی ۱۳۲۹ در نظر گرفته شد. و امیدواری آنها این بود که مراسم ازدواج به زودی برگزار شود، ولی ثریا ناگهان دچار بیماری حصبه شد و روز به روز هم بیماریش شدت یافت و همه را دچار نگرانی کرد. ناگزیر انجام ازدواج به تعویق افتاد. پس از طی دوران نقاهت، تشریفات عقد و ازدواج در نهایت سادگی در ۲۳ بهمن برگزار شد. بعد از چند سـال مـوضـوع بچـه‌دار شـدن آنهـا بسیار جـدی در دربار مطـرح شد و ملکه مادر مرتبـاً این مطـلب را با پسـرش در میـان می‌گذاشت. شاه در ماه مهر ۱۳۳۳ با ثریا به آمریکا رفت و در آنجا آزمایش‌های دقیق پزشکی انجام پذیرفت و در مورد او هیچ چیز غیر طبیعی دیده نشد و سرپرست هیات پزشکی اعلام کردند شما هر دو در کمال سلامت هستید و فقط باید صبر کنید. چند سال بعد نیز روزولت یک پزشک متخصص آمریکایی برای انجام آزمایش‌های لازم از ثریا، به تهران فرستاد. پزشک مذکور نیز هیچ دلیلی برای حامله نشدن ثریا نیافت.

جداشدن محمدرضا از ثریا

ثریا بعد از جداشدن از محمدرضا پهلوی

شاه از ثریا خواست تا به سن مورتیز برود و روز ۲۴ بهمن ۱۳۳۶ با تشریفات رسمی تهران را ترک گفت و بعد از آن دیگر هیچ وقت به ایران باز نگشت. در روز ۲4 اسفند ۱۳۳۶ از وی جدا شد و طلاق او از طریق مجلس شورای ملی اعلام گردید. شاه نیز متنی به این عنوان تهیه کرد و با ابراز کمال تأسف وتألم و با تذکر اینکه ملکه ثریا پهلوی در تمام مدت همسری شاهنشاه از هیچ گونه خدمت و عطوفت و خیرخواهی نسبت به ملت ایران خودداری نفرموده و از هر حیث شایستگی مقام شامخ خود را داشته‌اند و در این مورد نیز با کمال علاقه و محبتی که فی‌مابین وجود دارد، آمادگی خود را برای قبول هر نوع تصمیمی که از طرف ذات شاهانه اتخاذ شود اعلام فرمودند. با اظهار نظر هیأت مشورتی، موافقت و با صرف نظر از احساسات شخصی خود در برابر مصالح عالیه مهمی تصمیم خویش را به جدایی اتخاذ فرمودند.

 زندگی در اروپا

نامبرده از آن پس با مقرری قابل توجهی که دربار ایران برای وی تعیین کرده بود، در فرانسه می‌زیست همچنین لقب پرنسس به وی اعطا شد و دارای گذرنامه سلطنتی بود. . او در فیلم "سه چهره‌ی یک زن" Les trois visages d'une femme در ۱۳۴۴ بازی می‌کند و با کارگردان ایتالیایی فیلم، فرانکو ایندووینا آشنا می‌شود.طبق مصاحبه BBC با وی بر خلاف شایعات هیچ گونه رابطه احساسی با کارگردان فیلم نداشته وتا پایان عمر همچنان عاشق شاه بوده رابطه او با محمد رضا شاه تا پایان عمر محمد رضا شاه ادامه داشته و رابط بین آن دو اردشیر زاهدی بوده. محمد رضا شاه از او به عنوان تنها عشق زندگیش در کتاب خاطراتش یاد کرده. مجله پاری ماچ او رازیبا ترین زن جهان در عصر خود معرفی کرد لقب او در کشور های اروپایی پرنسسی با چشمانی زمردین است

وفات

مقبره ثریا

ثریا اسفندیاری در چهارم آبان ۱۳۸۰ در سن ۶۹ سالگی بر اثر سکته مغزی در پاریس درگذشت. مراسم تشیع جنازه‌ی وی در کلیسایی آمریکایی در پاریس برگذار شد. در این مراسم اشرف پهلوی و غلامرضا پهلوی نیز حضور داشتند. ثریا را در قبرستانی در مونیخ آلمان دفن کردند. برادر کوچک‌ترش بیژن(۱۳۸۰-۱۳۱۶) نیز یک هفته پس از فوت ثریا درگذشت. وی گفته بود: "بعد از او، من هم صحبتی ندارم ." بعد از مرگ ثریا، به خاطر ثروت وی، چندین دختر ادعا کردند که فرزند ثریا هستند. اموال ملکه‌ی پیشین ایران در یک حراجی در پاریس، بیش از ۸/۳ میلیون دلار فروخته شد. فقط لباس عروسی‌اش ۱/۲ میلیون دلار قیمت داشت.


>-< فرح دیبا همسر سوم محمدرضا پهلوی >-<

فرح دیبا (زاده ۲۲ مهر ماه سال ۱۳۱۷ه.ش برابر 14 اکتبر 1938 ) سومین همسر محمدرضا شاه پهلوی است. طرفداران سلطنت پهلوی او را «علیاحضرت شهبانو فرح پهلوی» می‌خوانند.

فَرَح فرزند فریده قطبی و سهراب دیبا(از خاندان دیبا) در روز ۲۲ مهر ماه سال ۱۳۱۷ه.ش در تهران به دنیا آمد. او درکودکی پدرش را بر اثر بیماری سرطان از دست داد. او پس از اتمام تحصیل در مدرسه ژاندارک و دبیرستان رازی تهران، به همراه پسر دایی‌اش رضا قطبی برای ادامه تحصیل راهی فرانسه شد و در رشته معماری ادامه تحصیل داد. وی پس از مدتی تحصیلات خود را در پاریس رها نمود و در آبان سال ۱۳۳۸ ه.ش با محمدرضا شاه پهلوی که به تازگی از همسر دوم خود ثریا اسفندیاری جدا شده بود ازدواج کرد. در همان سال او به عنوان اولین ملکه ایران تاجگذاری نمود. او ۴ فرزند به نامهای رضا، فرحناز، علیرضا و لیلا به دنیا آورد. یک ماه قبل از انقلاب ۱۳۵۷ و با اوج گیری اعتراضات مردمی، وی همراه با شوهرش ایران را ترک کرد و در حال حاضر در ایالات متحده آمریکا و فرانسه(پاریس) زندگی می‌کند.

برخی از مکان هایی که به دستور او ساخته شد، عبارت‌اند از:

در آستانه مراسم تاجگذاری شاه و بنا بر قوانین دربار ایران، نشان درجه یک آریامهر به افتخار فرح ایجاد شد و وی اولین دریافت کننده این نشان بود. این نشان جایگزین نشان هفت پیکر شد که به افتخار ثریا اسفندیاری همسر سابق شاه درست شده بود.


شاه در حالت ایستاده یک چای شیرین خورد و بعد از اتاق خود پایین آمد و چند دقیقه منتظر شد تا فرح به او بپیوندد. در این فاصله گویا دستور داده بود مقداری خاک را داخل جعبه ای بریزند که او با خود به خارج ببرد. این کاری بود که رضاشاه در شهریور 1320 هنگام ترک کشور کرده بود و شاه از پدر خود تقلید می کرد14

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.